به قول بچه ها : ۳!

خالی که می شی صدای همه چیز رو می شنوی

حتی پلک زدن خودتو

جریان زمان رو عین یه رودخونه می تونی حس کنی

نمی دونم باید دوست داشته باشم برگشتن این حس نوشتن رو یا باید حالم ازش به هم بخوره ؟؟

فرمولی هست برای سنجیدن میزان حماقت ؟ آیا ؟

اکسیری هست برای کنفیکون کردن ؟ آیا؟

صدای فن کامپیوتر به شدت راه می ره

رو مخ من نه ...تو اتاق... انگار حوصلش سر رفته

سه چهار روز اگه بتونی بدون حتی یه لحظه بیداری بخوابی شاید کمی جلو افتادی

مثل اون سه روز ؟

آره یه چیزی تو اون مایه ها

یه سوزن ولو شده رو میز..منظورش چیه؟

نه بابا اصلا نمیشه دو لیتر آب تو یه روز خیلی زیاده ...

حیف .. گرونه ...

می دونی این سیمش کوتاهه هی میفته ، انگار که من و دنیای منم باهاش چپه می شه ...

همچین میخکوب شده رو دیوار انگار ....نخند! ابله

حرف نزنیم دیگه ؟

تا صبح عین گهواره بود ...گهواره ....ظهرای تابستون عین .. خلا ....تو آفتاب ... رو پشت بوم ...آه...

نمی دونم بابا