یک روز ، شهر من
تق تق تق
آروم تر برو بابا، می افتی ! (لذت)(تهوع)
قدم
قدم
لبهای آویزون از پنجره ی یه ماشین مدل بالا(هیچ)
قدم ...قدم
قدم
دیگه بچه ای نیست ؛
حالا فکر بچه ها : دیگه حتی بچه ها با مزه نیستن ، منم بچه بودم ، حالا که نیستم ، کجاش جالبه ؟
یه فکر دیگه :اگه تو مغز یه بچه می گنجید که انقدر بد و دردناکه بزرگ!!!شدن و کش اومدن حتما در جا می مرد، اونا هنوز ظرافت دارن (شاید)
قدم ...قدم ....قدم
.
.
سمبوسه ، فلافل و پاکوره ی دوستان
.
.
.
.
- سلام خوشگله
- خفه !(استفراغ _دیگه تحملم ته کشید )
.
.
.
اتوبوس......کاش یه جای خالی بود